۱۳۸۹ شهریور ۱۰, چهارشنبه

يه روز...(5)

بالاخره يه روز مياد كه از خودت بپرسي: اگه انقد بي معرفت بود، پس چرا هنوز دوسش دارم؟!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر